بازنشر از فروردین ۱۳۹۴

1-یادگیری یک مهارت است. مثل خیلی از مهارت های دیگر. آموختنی است. می توان در یادگیری ماهر تر شد یا آماتور و ناشی بود.

2-می توان مهارت یادگیری را بهبود بخشید. می توان نسبت به آن بی تفاوت ماند و رشد نکرد.

3-برای بالارفتن مهارت یادگیری باید ذهن را آماده ی یادگیری کرد. ذهنی که آماده ی یادگیری است آماده ی اینست که در بنای داشته های قبلی اش احتمالا زلزله ای بیاید.

4-ذهن آماده ی یادگیری یک ذهن عافیت طلب نیست. ماجراجو و تنوع طلب است. 

5- ذهنی که آماده ی یادگیری است دلخوش و دلگرم به داشته های قبلی اش نیست بلکه داشته های قبلی اش صرفا پلی هستند برای رسیدن به آموخته ی جدید.

6-ذهنی که آماده ی یادگیری است مدام به دنبال جمع آوری مثال های نقض برای قانون هایی است که از پیش برای خودش فراهم کرده. و کمتر برای رسیدن به شواهد تائیدگر تلاش می کند.

7-ذهن ماهر در یادگیری، از اینکه تبصره ها و استثناء های قانون های قبلی اش را پیدا کند استقبال می کند.

8-ذهن ماهر در یادگیری، چند منبعی است. یعنی برای یادگیری به یک یا چند منبع محدود بسنده نمی کند و به منابع محتلف که ممکن است او را به سمت و سو های مختلف سوق دهند رجوع می کنند.

9-ذهن ماهر در یادگیری، نافع بودن بودن داشته های قبلی و آموخته های جدید را ملاک صرف وقت و انرژی می داند. یعنی هر چیزی را که می آموزد ابتدا باید نافع بودنش را دریابد.

10-ذهن ماهر در یادگیری، شاخ به شاخ نمی پرد و سعی می کند توسعه ی آموخته هایش را از همانجا و همانچه که از قبل در خود داشته شروع کند.

11-ذهن ماهر در یادگیری میان رشته ایست. یعنی به هیچ وجه در یک یا چند بعد به کسب آموزه محدود نمی ماند. 

12- ذهن ماهر در یادگیری توانایی تحمل تناقض ها و ابهامات و سوالات بی جواب را دارد.

13-ذهن ماهر در یادگیری، آموخته های جدیدش را به صورت اتمی و منفصل از بقیه در خودش نگه نمی دارد بلکه سعی می کند ارتباطی میان آن و آموخته های قبلی اش برقرار کند. این ارتباط الزاما به معنای تائید یا رد آموخته های قبلی نیست. بلکه فقط ارتباط است! 

در ذهن آماده ی یادگیری دانش ها، به صورت لینک های در هم تنیده و مدیریت شده قابل دسترس هستند.

14-میان مهارت در یادگیری و قدرت حافظه ارتباط خاصی وجود ندارد. و کارکرد لینک های پیوسته ی ذهنی نیز ربطی به قوه ی خافظه ندارند. مثلا ممکن است در زمینه ی شعر، هنگام مشاعره توانایی چندانی نداشته باشد اما اگر بخواهد درباره ی موضوعات بهم پیوسته ای صحبت کند شعر های مختلفی به فراخور نیاز و موضوع به یادش بیاید.

15-ذهن آماده ی یادگیری انگیزه محور و نیاز محور و موضوع محور است. اصلا برای تلنبار کردن و سنگین شدن به جمع اطلاعات نمی پردازد.

16-ذهنی که در یادگیری مهارت دارد، عجول نیست. بسیاری از چیزهایی را که آموخته را در سر جایش قرار می دهد تا خود بخود با سایر معلوماتش ارتباط مولکولی پیدا کند. و از خامی به پختگی در آید. این ذهن در یادگیری بسیار کند عمل می کند و سعی می کند فرصت نفس کشیدن و تازه شدن را به مغزاش بدهد. این ذهن می داند اطلاعات جدید با گذشت زمان تغییر ماهیت می دهند و آمادگی بیشتری برای پرداخت و پردازش پیدا می کنند.

17-ذهن آماده ی یادگیری هیچ موضوعی را فیصله نمی بخشد و همه ی پرونده ها را باز نگه می دارد.

18-ذهنی که آماده ی یادگیری است توانایی این را دارد که موضوعات را ساده سازی کند بی آنکه لطمه ای به آن ها وارد شود. در بسیاری موارد پیچیده سازی موضوعات نشان از تنبلی ذهن و نفهمیدن موضوع و وانمود کردن به دانستن است.

19-ذهن ماهر، ذهنی است که هنگام انتقال موضوعات پیچیده، با جزء جزء کردن و طبقه بندی کردن آن ها، موضوع را ساده سازی می کند.

20-ذهن آماده هنگام مواجهه با موضوعات چند پارامتری و وابسته و پیچیده بی آنکه گیج و پیچیده شود می تواند آنرا بیاموزد و به خود فرصت این را بدهد تا پارامتر ها و پیچیدگی ها را با گذشت زمان و به مرور، به موضوع اضافه کند.

21- ذهن ماهر در یادگیری، محدودیت های خاطرسپاری و پردازش اطلاعات خودش را در نظر می گیرد و لذا برای پردازش اطلاعات از ذهن دیگران نیز بهره می برد و با گفتگو با دیگران شبکه ای از پردازش گر ها به راه می اندازد.

22-ذهن ماهر در یادگیری خطاهای شناختی را می شناسد و به خوبی پادزهر آنها را به کار می برد. در قسمت بعدی فهرست خطاهای شناختی را مطرح می کنم.