ما در سه سطح کارما تولید می کنیم:
بدن، ذهن، روح
کارمای بدن: اعمال فیزیکی
کارمای ذهن: افکار و احساسات
کارمای روح: رضایت و تایید قلبی

کسی که حیوانی را به اشتباه می کشد، کارمایی در سطح بدن تولید می کند

کسی که در فکر کشتن حیوانات است در سطح ذهنی کارما تولید می کند

و آنکس که با کشتن حیوانات موافق است در سطح روح کارما تولید می کند (حتی اگر با بدنش نقشی در کشتن حیوانات نداشته باشد و یا فکر کشتن حیوانات را در ذهن نپرورانده)

و گاهی اوقات هر سه کارما را هم زمان تولید می کنیم: وقتی که به کشتن حیوانات فکر می کنیم و با رضایت باطنی آن را عملی می کنیم

گاهی اوقات به چیزی رضایت داریم و آن چیز عواقب و نتایجی دارد اگر به عواقب و نتایج آن آگاه باشیم؛ به طور خودبخودی کارمای عواقب و نتایج آن را هم در سطح روحی با خود حمل می کنیم. (مثلا به ساختن یک ساختمان رضایت داریم و می دانیم از نتایج آن قطع درختان حیاط خانه است، پس کارمای قطع درختان را هم در سطح روح تولید می کنیم)
اما گاهی به کاری رضایت داریم در حالی که از عواقب و نتایج آن کار نا آگاهیم؛ در این حالت اگر از مسئولیت آگاه شدن از نتایج آن کار شانه خالی کرده باشیم و یا نسبت به نتایج آن کار بی تفاوت باشیم؛ کارمای نتایج و عواقب آن کار متوجه ما خواهد شد.

مثلا پدر و مادری که به قصد مراقبت و محافظت؛ مانع ادامه تحصیل؛ مهاجرت، ازدواج یا طلاق فرزندشان می شوند و در نتیجه ی آن در آینده فشار ذهنی، عاطفی، مالی، بر فرزندشان وارد می شود؛ کارمای آن فشارها متوجه پدر و مادر می شود.
(همچنین مشاوری که کسی را به تحصیل در رشته ای تشویق می کند؛ و تحصیل در آن رشته عواقب نامطلوبی در پی داشته باشد)
در اغلب موارد پدر و مادران؛ معلمان؛ مشاوران و مسئولان؛ کارمای عواقب کارهایی که حتی از آن اطلاع ندارند را بر دوش خود حمل خواهند کرد
در نتیجه مشاور خوب؛ باید به جای رد یا تایید مطلق کارها؛ صرفا افق دید مراجعینش را باز کند.
و مسئول خوب؛ باید پشت سر مردم حرکت کند و حتی پس از تصمیم گیری و وضع و اجرای قانون، نظر مردم را به کار بگیرد و صرفا در یک بستر کاملا دموکراتیک می تواند کارمای تصمیماتش را به حداقل برساند.
یک مقام مسئول برای به حداقل رساندن کارما باید قوانین سیال و منعطفی وضع کند و در طی زمان بر اساس بازخوردی که از مردم می گیرد باید قوانین را تغییر دهد.
همچنین؛ اگر متخصصین و مشاورین مورد رجوع قرار بگیرند و افق دید مراجعین شان را باز نکنند (منفعلانه سکوت کنند) عواقب عمل مراجعین‌شان، به لحاظ کارمیک دامن گیر آنها خواهد شد.
اما اگر برایشان محرز شد که کمکی از دستشان ساخته نیست؛ و یا هر اظهار نظری عملا آنها را درگیر کارمای بدی می کند؛ باید از مداخله بپرهیزند.